کد مطلب: 20944
سایه سر!
جمعه ۱۸ فروردين ۱۳۹۶
دلتنگی را نمی شود قسمت کرد
نمی شود رد کرد !!
می آید و نمی رود !
دلتنگ توام هر ثانیه …
ارباب !
تنها تو باورم داری ، در حالیکه
خودم هم باور نمی کنم خودم را !
به باورت باور دارم …
من کجا خانه تو کجا ؟!
من کجا نظر لطف تو کجا ؟!
اما شما خاندان کرمید ..
می دانم با غصه هایمان
غصه ات می گیرد !
لعنت به دنیایی و دنیاخواهانی که
ثانیه ها را از دست میدهند و
شانیت حضور تو را نمی یابند …
می دانم با گله هایمان
چشمهایت تر می شود ..
…
می دانم و گله می کنم ؟!
می دانم و غصه می خورم ؟!
آخر چه کند دل بیمار و تبدارم ..
جز تو که را داریم ؟!
سایه سرمان و پدرمائی …
جز پناه تو کجا را داریم پناه ببریم ..
..
آمده ام ، شاه پناهم بده ..
…