کد مطلب: 19639

گدازه آتش!

جمعه ۲۸ آبان ۱۳۹۵

مرزها را در مي نورديم

ديوار تاريخ، گويي شكافته ميشود

زمان، قرنها به عقب باز ميگردد

هوا عجيب سرد است، دلهامان اما، گرم و سوزان از،

گدازۀ آتشي كه حسين در قلبهاي مومن، برجاي گذاشته!

لبريز از شوق، قدم در صراط مستقيم ميگذاريم؛ نجف_كربلا!

گام ها، بي قرار

چشم ها، باراني

عزم ها، جزم

فارغ از بي سر و ساماني دنياي پر آشوب،

آمده ايم به حبيب بپيونديم؛ سر ببازيم و سامان بگيريم!

میم. ر