کد مطلب: 18818

خاکستر محبت!

جمعه ۱ مرداد ۱۳۹۵

یارب خُمار دَردم ، دَرد محبّتم ده 

 تا دُرد عشق یاری ، با یاوریّ باده

بر دوش صبر گیرم ، شاید قرار گیرم

 

* * * * *

هر شب کمند زلفش ، بر تار دل نوازد

یک زخمه از کمندش بر دست کوچکم ده

 بر دوش صبر گیرم ، شاید قرار گیرم

 

* * * * * 

 

لعل لبش هماره ، گمراه می کند دل

 این عشق جاودانی ، کز آسمان فتاده 

بر دوش صبر گیرم ، شاید قرار گیرم

 

* * * * * 

 

 باور نمی کنندش مردان عافیت نوش

 خاکستر محبّت در کار دل چه ساده !

 بر دوش صبر گیرم ، شاید قرار گیرم

 

* * * * * 

 

هر دم سواره مردي ، دل می زند به راهي

 اما من این دل خام ، بی اُشتر و لَباده 

 بر دوش صبر گیرم ، شاید قرار گیرم !

 

* * * * *

 

هر لحظه ماه رويي ، دل مي برد ، ز رندي

من اين دل نزارم ، در ابتداي جاده

بر دوش صبر گيرم ، شايد قرار گيرم !

 

« صبا ملکوتی »