کد مطلب: 18492

مهمان خدا/ نعمت اول!

جمعه ۲۱ خرداد ۱۳۹۵

فصل امتحانات و کوتاهی ترم و حجم  قابل توجه کتاب و کتاب نا خوانده و کلاس نرفته و مشکل رفت و آمد کم استرسی نیست،  رفت و آمدهای منزل و شلوغی هم آن را دو چندان می کند. این می رود، آن می آید. این برادرزاده تقاضای بازی دارد، آن دیگری توقع توپ بازی. خلاصه هنوز کتاب  به یک سوم ابتدایی خود نرسیده  ساعت ده شب می شود. بیداری شب و چشمان ورم کرده و خستگی نگاه به تب لت - به جای کتابی که دسترسی برای خرید وجود نداشته است- مشکل را پر رنگ تر می کند. 

تا ساعت هفت صبح بیدار بودم. بد نبود اگر یک ساعتی به چشمانم استراحت می دادم. گاهی به ذهنم می رسید غر زدن هم بد نیست. چرا درک نمی کنند من امتحان دارم.  اگر رفت و آمدها نبود، مجبور نبودم شب زنده داری کنم و .... قرار بر یک ساعت استراحت بود اما شد یک ساعت و نیم. فرصت نداشتم، قطعا به امتحان نمی رسیدم. آژانس بانوان فرمود تا یک ساعت دیگر ماشین نداریم. حالا من مانده بودم و یک کتابی که با زحمت مطالعه شده بود اما فرصتی برای  حضور در جلسه نداشتم.

مادرم پيشنهاد دادند كه غصه ندارد و تماس بگیرم با یکی از برادرها یم. گوشی همراهم را که برداشتم نگاهی به لیست مخاطبان انداختم. فرصت های قابل توجهی داشتم برای انتخاب. حتی چند مورد فرصت نداشتند حتما برای یکی مقدور بود. امروز نه برای رفع مشکلات، برای تکیه بودن ها من نعمتی دیدم که نسل نو تقریبا به طور کامل از آن محرومند. خواهرو برادر.

عجیب است که خیلی از ما شیرینی این با هم بودن ها را چشیده ایم اما به تنهایی فرزندانی که ادعا می کنیم  پاره های تن ما هستند و این کنترل جمعیت به خاطر اوست ، راضی می شویم و به کم بودن نسل شیعه و محبان امیر المومنین علی علیه السلام تفاخر می کنیم!

خدایا تو را شکر برای همه نعمت هایی که بر من تفضل فرمودی به ویژه خواهر و برادانم. نه فقط خواهر و برادرانی که از یک خانواده ایم. همه نسل شیعه که از یک خانواده ایم با محور توحید و ولایت اهل بیت علیهم السلام آن هم از نوع اثنی عشری. همان  خواهران و برادرانی که خط فکری و رفتاری ما، ما را به هم نزدیک می کند و یک خانواده می شویم و چقدر مشکلماتمان حل می شد اگر به یاد می آوردیم همه یک خانواده ایم. خدایا تو را  شکر برای  نعمت زندگی در خانواده های کوچک و بزرگ شیعه .

 

 صداقت/ 19 خرداد 1395