کد مطلب: 17896

خاطر خسته...!

جمعه ۲۰ فروردين ۱۳۹۵

الا یا ایها الساقی ، در این دنیای وانفسا

بگو از عشق و سرمستی ،ادر کاسا و ناولها

بگو آهسته از باران ، که طوفانیست چشمانم

ز تاب جعد گیسویت ، پریشانم مکن جانا !

خدا را ای غزل امشب دلم دریاب و ویران کن

شها !عمرم به سر آمد از این امروز و فرداها

کنار ساحل کویت چه می شد تا که بنشیند

دمی از بغض تنهایی ، اسیر موج طوفان ها

حدیث وصل و دلداری ، به زخم خاطری خسته

کجا آسان نمود اول !کز اول بود مشکل ها

"فنا "از روی ناچاری غمت بنویس و محکم باش

که تا شاید مهیا شد سفر در اوج رویاها

 

ز.  پوررحمتی