کد مطلب: 17687

با یاد تو...!

پنجشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۴

از قطرات بارش لحظه هایم گرفته

تا امواج اقیانوس خیالم را از یاد تو پر می کنم

و کنار آتشفشان قلبم زیر بارش گدازه های درد

خانه ای به وسعت اندیشه ات می سازم

و با یاد تو زندگی می کنم

کوه ورم کرده ی دلم را به شوق دیدنت مرحم می گذارم

و هر شب فانوس خیس چشمانم را برمی دارم

و در فضای کوچه های بارانی احساس دنبال تو می گردم

تا کهکشان آرامش چشمانت ستاره ی صبری برای تسلای دلم بچینم

و از صبر تو بسوزم

ای ماه روی من اگر چشمم به دیدار تو افتد

تنها سرمایه ی تنهاییم را به بهای سلام بی بهایت می فروشم

و در هر دو جهان به این سود گزاف می بالم

«ز. پیربالایی»