کد مطلب: 16112

معبري جنس بلور!

جمعه ۳ مهر ۱۳۹۴

فاو گفتم ، ارغوان آتش گرفت

تپه هاي دهلران ، آتش گرفت

 

فاو گفتم ، انتظاري ناتمام . . .

شوش , ميمك , موسيان آتش گرفت

 

فكه گفتم ، ارغنون آتش گرفت

مرز درياي جنون ، آتش گرفت

 

فكه گفتم ، جانمازم سرخ شد

انتهاي شط خون ، آتش گرفت

 

عشق گفتم ، قافيه آتش گرفت 

از قضا ، دهلاويه آتش گرفت !

 

عشق گفتم ، رمز هفتاد و دو تن

شه پري در ثانيه ، آتش گرفت

 

كرخه گفتم عاشقي ، آتش گرفت

چلچراغ لايقي ، آتش گرفت

 

كرخه گفتم ، معبري جنس بلور

در مسيرش قايقي ، آتش گرفت

 

هور گفتم ، كربلا آتش گرفت

پرچم سرخ إلا ، آتش گرفت

 

هور گفتم ، ناله اي زد آسمان

در دلش هول و ولا ، آتش گرفت 

 

العطش گفتم ، زبان آتش گرفت

در درونم ، استخوان آتش گرفت

 

العطش گفتم ، دلم پرواز كرد

از ازل اين شعله دان ، آتش گرفت !

 

شاعر: « صبا ملكوتي »