کد مطلب: 15814

در عرش رفته بودم، «قالوا بلی» بگویم!

جمعه ۳۰ مرداد ۱۳۹۴

آیا شود که جانم ، از این قفس در آید ؟

سر در طلب گذارد ، از خار و خس در آید ؟

 

تا آن سرای هستی ، از عشق ، ره نماید 

از خاکدان به سوی رود ارس در آید ؟

 

آیا شود ببینم ، تن رفته روح مانده است ؟

حکم قضا برایم ، فریاد رس در آید ؟

 

در عشق و مِی پرستی ، جانم هوای او داشت 

و الَله که جان از این تن ، در آن هوس در آید !

 

در عرش رفته بودم ، « قالوا بلی » بگویم 

کِای کاش در « ألَستَم » ، بانگ جرس در آید !

 

این تن ، اسیر خاک است ، روحم ، اسیر این تن 

« حضرت » نظر ندارد ، کز من نفس در آید 

 

در منجلاب این غم ، هر دم به ناله گویم 

آیا شود که جانم ، از این قفس در آید ؟


شاعر: « صبا ملکوتی »